And he who fights and runs away will live to fight again

we were not blessed with easy, you know that.

we just do our best to stand tall, and come in tomorrow, even with the tiniest bit of hope that it will be better than today. 

+ برخلاف فصل اول که شاهکاری بود برای خودش، فصل دوم ریتم سریال بهم خورد و guess what، جناب تیلور درگیر پروژه‌ی دیگه‌ای می‌شه و نویسندگی کار رو به عهده‌ی تیم جایگزین می‌ذاره. اینه قدرت قلم و خلاقیت یه نفر؛ نبودش بسی بسیار مشهوده. 

• Mayor of Kingstown

BAD OPTICS

My father used to say, "I can't wait to get old. For my mind to soften. For my memories rot away. The hardest thing to do is forget. Forget the scars life gives you. Forget the scars you gave others. The challenge, though, is hiding a few memories worth keeping from your dying mind."

He told me to keep a journal, and only write down the good things. Then when the bad things fade away, you can read about the happy life you had. 

But minds don't forget so easy. When the horror that we witness and endure takes root, only madness and dementia can remove it.

+ CAN YOU RELATE...?

• Mayor of Kingstown - 2021 ‧ Thriller

حلقه‌ی هشتم

- what happened?

+ well, where do I start?

- how about the beginning?

+ I lost in the parent lottery, and it went downhill ever since...

تا جایی که یادم می‌آد، این زنجیره از سال 2017 با سینمایی Wind River شروع شد. بعد از تماشای فیلم و شروع تحقیقاتم در مورد عواملش، متوجه شدم که از Taylor Sheridan کارهای دیگه‌ای هم در مقام نویسنده و کارگردان دیدم ولی نمی‌شناختمش؛ مثل Sicario (2015) و Hell or High Water (2016). 

به شخصه دنیای سینما رو این‌جوری کشف می‌کنم؛ یکی که کارش درسته و سبک و سیاقش به دلم می‌شینه رو هدف قرار می‌دم و می‌رم سراغ بقیه‌ی آثارش و تبدیل می‌شم به یه fan. همین قضیه من رو به سمت سریال Yellowstone کشوند و از همون فصل اول یعنی سال 2018 دنبالش کردم و باید بگم یکی از بهترین کشف‌های شخصیم بوده. نقش beth dutton با یه کاراکتر وایلد و نابودکننده به معنی واقعی کلمه، لذتیه که بابتش از تیلور ممنونم، طبیعت و فضای سریال که جیزز فاکینگ کرایست و بازی کوین کاستنر که اوووففف...

اینا رو گفتم تا برسم به منبع دیالوگ بالا، سریال جدیدی که در حال تماشاش هستم و یکی دیگه از قطعه‌های هنری تیلور در مقام نویسنده‌اس؛ Mayor of Kingstown. 

چیزی که فکر می‌کنم از فلسفه و جهان‌بینی این آدم لازمه بدونین اینه که به طبیعت، تاریخ و نحوه‌ی مواجهه‌ی آدم‌ها با مشکلات و تبدیل‌شون به فرصت، علاقه‌ی زیادی داره. برداشت‌های عمیقی از روابط انسانی و گره‌های روحی رو توی کاراکترها و داستانش می‌گنجونه و همیشه چیزی برای افزودن به تو، رو می‌کنه.

هرچند پیشنهاد دادن این کار یکم سخته چون در وهله‌ی اول باید طرفدار سبک درام-جنایی باشین و بعدش از خط داستان لذت ببرین: جایی که تجارت زندان، تنها صنعت پررونق کینگزتاون محسوب می‌شه و بازی قدرت بین پلیس، محکومینِ در بند، نگهبان‌های امنیتی و گانگسترهای خیابون در جریانه و این وسط خونواده مَک‌لاسکی به عنوان مشاور و واسط، سعی در حفظ توازن و برقراری صلح بین گروه‌های مختلف رو داره. 

اگه مثل من دل داده باشین به توانایی و مهارت نویسنده و تضمین شده باشه براتون که با یه تیم حرفه‌ایِ کاربلد طرفین، قطعا جذبش می‌شین و حظ می‌برین. برای انگیزه دوس دارم به بازی Jeremy Renner هم اشاره کنم که بسی پخته و زیباست و اصلا هـــوم :)

The silence is a music for sensible souls

-How can I help?
How does anyone change that?

+One mind at the time; If you can change one mind, you can change the world. Education creates understanding, understanding creates love, love creates patience and patience creates unity...

[We are all responsible... I don't pretend to have the answers, but if we refuse to accept the lies, I believe one day the truth will be revealed.]

• Seberg - 2019 ‧ Drama/Drama ‧ 1h 36m

هنوز حقیقت این است که هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد. همه صرفا ساختگی است.

در دنیای امروز آن دسته از مردمی که دارای بینش و حسن‌نیت کافی هستند باید خود را بیشتر با روح خود مربوط دارند تا اینکه برای خلایق موعظه کنند یا بکوشند که برای آنان بهترین راه را انتخاب کنند. آنان از آنجا دست به چنین عملی می‌زنند که خودشان را نمی‌شناسند. افسوس! این یک حقیقت تلخ است که معمولا آنانی که هیچ‌چیز درباره‌ی خود نمی‌دانند به آموزش دیگران دست می‌زنند... هرکسی مشغول تعلیم دادن به دیگری است و هیچ‌کس نیست که بفهمد که راه اصلاح دقیقا از درون خود او می‌آغازد... همه در جست‌وجوی تشکیلات و تکنیک‌هایند، آنجا که بتوان از دیگری متابعت کرد... [از نامه‌های کارل گوستاو یونگ]

I'll see you on the other side my friend

ایدئولوژی نازی مبنی بر یک نژاد خالص، یک کشور پیشرو و یک ملت برتر باعث شد تا آلمان‌ها مردم خودشون رو هم سلاخی کنن. هر فردی با بیماری یا نقص عضو و معلولیت، هر انسانی فاقد استانداردهای لازم و هر شخصی مخالف عقاید هیتلر ولو در بالاترین درجات ارتشی، سیاسی و توانمندی‌های فردی، برای پاکسازی نژاد آریایی و به بهای قدرت یک فرقه، از بین رفت. پروژه‌ی انهدام 12 میلیون یهودی کلید خورد و ده‌ها هزار نفر تحت شکنجه و خفقان رژیم حاکم، علیه همدیگه شهادت دادن. در برهه‌ای از تاریخ، سرباز و دشمن نیاز نبود. سیستم آموزشی و سلسه‌مراتب طوری افراد رو تربیت می‌کرد که خودشون بی‌هیچ دستور و ابلاغی، تن به برادرکشی بدن. فیلم The Man with the Iron Heart که در سال 2017 و بر اساس وقایع تاریخی سال‌های 1929 تا 1942 ساخته شده، به زیبایی این عصر وحشت رو به تصویر کشیده. 

دقایق پایانی فیلم به دیالوگی از Inception فکر می‌کردم؛ جایی که کاپ در مورد بقای یک ایده و بذر یک تفکر در ذهن انسان حرف می‌زنه. نظام‌های فکری‌ای که بارها بشر رو به سیاه‌ترین نیمه‌ی خودش کشونده و تاوانش رو از جان و مال انسان‌های بی‌گناه گرفته. 

موسیقی زیبای پایانی که نواخته شد تو این فکر بودم که تعقل، تأمل و اندیشه، راهی ساده و گذاری بسیار سخت داره. تعصبات کور در تاریخ این کره‌ی خاکی کم رخ نداده اما مهم پرسشگری و به چالش کشیدن ذهن‌های ترسو و فرمان‌برداریه که تن به هوای تازه نمی‌دن. پنجره‌ی فکر رو باید گاه به گاه گشود و به سوال‌های جدید، اجازه‌ی روشن شدن داد.

• The Man with the Iron Heart - 2017 ‧ War/Drama ‧ 2h 3m

war leaves a mark

فیلم The Railway Man محصول سال 2013، داستان گروهی از سربازان بریتانیاییه که تسلیم ارتش ژاپن شده و به اسارت درمی‌آن؛ نیروهایی که بخشی از اون‌ها به عنوان تیم حفاری و مابقی به عنوان مهندس در عملیات ساخت راه‌آهن، به کار گرفته می‌شن. روایتی بر اساس واقعیت که در انتها من رو به این فکر فروبرد: اگه هر کدوم از ماها از جنگ خودمون زنده بیرون بیایم و روزی با شکنجه‌گرمون اون‌ور خط نبرد روبه‌رو شیم، چیکار می‌کنیم؟ 

• The Railway Man - 2013 ‧ War/Drama ‧ 1h 57m