The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

موضوعات
بایگانی

۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

1. Charlie's Angels - 2019 ‧ Action/Comedy ‧ 1h 58m - IMDb: 4.6/10
2. Little Miss Sunshine - 2006 ‧ Comedy/Drama ‧ 1h 41m - IMDb: 7.8/10

The Office - 2005 ‧ Comedy - S03

• زوربای یونانی، نیکوس کازانتزاکیس، ترجمه‌ی محمود مصاحب، نشر پگاه 
• تونل، ارنستو ساباتو، ترجمه‌ی مصطفی مفیدی، نشر نیلوفر 
• مسخ، فرانتس کافکا، ترجمه‌ی صادق هدایت، مجله‌ی سخن
• بوف کور، صادق هدایت، نسخه‌ی چاپخانه‌ی سپهر 
• انجمن شاعران مرده، ن.ه کلاین بام، ترجمه‌ی حمید خادمی، نشر پنجره 

7 مقاله‌ی ترجمان 
۹۹/۰۱/۳۱ | ۲۳:۰۹
بلوط
حالا که پرسپکتیوهای مقدمات طراحی جلو چشمه و پلان‌های پرینت‌شده زیر پا، حالا که برگه‌ی بازی اسم‌شهرت رو اندازه می‌زنم و چارت‌بندی می‌کنم، می‌فهمم چقدر دلم تنگ خط و نقطه‌گریز و فضاسازی بوده... 
۹۹/۰۱/۲۴ | ۱۴:۰۸
بلوط
وقتی جریان و روتین یکنواخت می‌شه، کاری که می‌کنم اینه؛ یه دنده می‌آم پایین و اجازه می‌دم ذهن و روح و بدنم با حرکتی نرم و کم‌فشارتر پیش برن. و زمانی‌که انرژی لازم تامین و برقرار شد، به قول دست به فرمانیان، پُرش می‌کنم و می‌زنم دو، سه، بعدی. این‌جاس که امکان انگیزش و صعود و تداوم، دوباره فراهم می‌شه. 

پ.ن: گاهی حتی اگه این دنده‌معکوس به یه سراشیبی و دست‌انداز ختم بشه، بازم می‌تونه جلوه‌ی یه تعریف و استدلال جدید رو نوید بده...
۹۹/۰۱/۱۵ | ۱۳:۵۷
بلوط
درد، مانع از به رسمیت شناختن روزمرگی نمی‌شود. روزمرگی شجاعت می‌خواهد و در این زندگی، چه چیزی جز شجاعت ارزش دارد...؟ [برگرفته از وبلاگ this is it]

پ.ن: وقتی روزمرگی‌هات به چرخه‌ای ثابت بدل می‌شه که باید بارها و بارها تکرارش کنی و در نهایت می‌رسی به یه نظم رباتیک. اما چه می‌شه کرد وقتی جز این گریزی نیست؟ این‌جا شجاعت، به دام خمودی و بلاتکلیفی نیافتادنه و به رسمیت شناختن همون برنامه...
۹۹/۰۱/۰۸ | ۲۰:۱۵
بلوط
هرچقدر زمان می‌گذره، تصویر پیش روم بیش‌تر از ابهام درمی‌آد. راهی که یه زمانی محو بود و گنگ، داره طرح مشخصی می‌گیره و خودش رو بهم نشون می‌ده. خوانش این مسیر، تفسیر و تعقیب نشونه‌هاست و جلو رفتنی منزل به منزل. 

سرآغازها به من انگیزه می‌دن؛ برای خوب شدن حالم، نیاز دارم که چیزای تازه‌ای یاد بگیرم و روش‌های جدید رو امتحان کنم. فهمیدم که ددلاینی برای زندگی وجود نداره و نباید خودم رو تحت فشارِ زمان بذارم. بیش از پیش ایمان آوردم که من آدمِ دلانه‌های خویشم و جز این ضرورتی نیست. تصویر کلی رو نباید گم کرد؛ پیچ‌وخم‌ها فقط بخشی از مسیرن، اجازه نده افق بسته‌ی سراشیبی‌ها دیدت رو محدود کنن. و مهم‌تر از هر چیز، آشتی با خویشتنه؛ اولویت قرار دادن خودت، خودی که تنها همراهت توی مسیر زندگیه...

و در نهایت، از اتفاقات خوشایند امسال آشناییم با مث و رانر بود؛ شخصیت‌هایی الهام‌بخش که می‌تونن ایده و انگیزه‌ای نو بسازن.
| سلام  سالگی |
۹۹/۰۱/۰۴ | ۰۹:۰۹
بلوط