The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

موضوعات
بایگانی

۷۵ مطلب با موضوع «نقل قول» ثبت شده است

• ملال دقیقاً به چه معناست؟‌ ملال وضعیت عمیقاً نامطلوبی است برای انگیزشی که ارضا نشده: در وضعیتی، به‌جای نومیدشدن برانگیخته می‌شویم، اما بنابه هر دلیلی این برانگیختگیِ ما بی‌پاسخ می‌ماند و جهتی پیدا نمی‌کند. این دلیل شاید درونی باشد -اغلب نبود تخیل، انگیزه یا تمرکز- یا بیرونی: مثل اینکه فرصت یا انگیزه‌های محیطی وجود نداشته باشد. دوست داریم کاری دل‌نشین انجام دهیم اما می‌بینیم نمی‌توانیم، و مهم‌تر اینکه با افزایش آگاهی از این ناتوانی سرخورده می‌شویم.
انسان‌ها، وقتی ملول می‌شوند، شکنجه می‌شوند. نداشتن قدرت کنترل یا آزادی است که ملال را ایجاد یا تشدید می‌کند و تجهیزات ذهنی -یعنی منابع، تجربیات و نظم- برای تخفیف ملال لازم است. چیزی که اوضاع را بدتر می‌کند این است که کنترلی بر اوضاع نداریم، شرایط ناگزیر و پیش‌بینی‌ناپذیر است. 

• دفعۀ بعدی که در یک موقعیت ملال‌انگیز گیر افتادید،‌ به‌جای اینکه مثل همیشه مدام از آن اجتناب کنید،‌ خود را در آن غرق کنید. اگر حس می‌کنید این خواستۀ خیلی بزرگی است، استاد ‌ذن،‌ تیک نات هان، تنها با افزودن واژۀ‌ «مدیتیشن»‌ به هر کاری که برایتان ملال‌انگیز است، از شما حمایت می‌کند، برای مثال «مدیتیشن ایستادن در صف».

به گفتۀ نویسندۀ بریتانیایی قرن هجده، ساموئل جانسون، «با مطالعۀ چیزهای کوچک است که می‌آموزیم تا حد ممکن از بدبختی خود بکاهیم و بر خوشبختی‌مان بیفزاییم». [برگرفته از این مقاله‌ی ترجمان]
۹۸/۱۲/۲۱ | ۱۴:۲۳
بلوط
ترک عادت‌های بد، ربطی به اراده‌ی قوی ندارد. خویشتن‌داری، نه یک استعداد ذاتی بلکه بازتاب موقعیتی است که در آن قرار گرفته‌ایم. 
راه ترک عادت‌های بد، نه در عزم جزم بلکه در ساخت دوباره‌ی محیطمان به طرقی است که رفتارهای خوب را پایدار می‌کند. رفتار متاثر است از دسته‌ای از نیروها، قابل قیاس با نیروی گرانش یا دینامیک سیالاتی که باعث می‌شود یک رودخانه تندتر یا کندتر جاری باشد. کارکرد این نیروها وابسته است به این‌که: کجا هستید، چه کسی دور و بر شماست، چه وقت از روز است و افعال اخیرتان چه بوده است. 

شناسایی محرک عادت‌ها (عوامل موقعیتی) به‌طور خلاصه: زمان، مکان، وضعیت روحی، سایر افراد و فعلی که بلافاصله پیش از فعل عادتی انجام گرفته است. [بخشی از این مقاله‌ی ترجمان] 
۹۸/۱۱/۲۹ | ۱۹:۳۰
بلوط
هرکسی قهرمان حکایت زندگی خویش است؛ 
داستانی آکنده از خطا، پی بُردن به خطا و خلاص شدن از آن...
۹۸/۱۱/۲۶ | ۲۳:۱۰
بلوط
It is important to develop our character 
because it informs our habits, which create our outcomes. 

Develop your character by practicing the right habits, 
cause we are what we repeatedly do.
۹۸/۱۰/۳۰ | ۱۵:۰۱
بلوط
بی‌حسیِ عاطفی و ‌بی‌انگیزگی، ویژگی اصلی افسردگی است. / یک زندگی سالم، نیازمند هدف و محتواست. / خوشبختی، نیازمندِ حدی از بختِ خوش است. / ...
۹۸/۱۰/۳۰ | ۰۰:۱۸
بلوط
اپیکور به طور مشخص بر لذت یادگیری و اندیشیدن دربارۀ طبیعت و جهان اجتماعی تأکید می‌کند. لوکرتیوس نیز به این نکته اشاره می‌کند که آنچه در مورد انسان استثنایی است، توانایی خلاقیت و کار اوست. انسان‌ها از کشف چیزها و راه انداختن کارها، یا نگریستن صرف چیزها برای تجربۀ ظاهر، صدا و مزۀ آن‌ها، برای خود و دیگران لذت می‌برند. لذت واقعی از فعالیت‌هایی به دست می‌آید که تمرکز ایجاد می‌کنند، نیازمند تمرین و مهارت هستند و لذت حسی را در پی دارند. توانایی دستان ما برای انجام کارهای سریع و دقیق با اجسام کوچک، امری منحصر به نوع بشر است. این توانایی در کنار بزرگ‌داشتن زیبایی در رنگ و شکل، هنر را نیز در کنار علوم، در میان بهترین فرآورده‌های انسانی جای می‌دهد.
در این فعالیت‌ها، دست‌ها، چشم‌ها و ذهن با دنیای مادی درگیر هستند و تنها سلیقه و داوری خود شماست که ارزش نتیجه را تعیین می‌کند. [بخشی از این مقاله‌ی ترجمان]
۹۸/۱۰/۲۷ | ۱۰:۵۲
بلوط
مارتین سلیگمن: اگر به‌جای اینکه به آدم‌ها سرکوفت بزنیم تا کمبودهایشان را اصلاح کنند، تشویقشان کنیم که نقاط قوت شخصیتشان را پرورش دهند، آنگاه چه خواهد شد؟

• تغییرات اساسی در حوزۀ روان‌شناسی و ایجاد علمی که بهترین کیفیات انسان را بررسی کرده و پرورش می‌دهد؛ علم نقاط قوت، علم فضایل اخلاقی، علم شادی. «روان‌شناسی مثبت‌گرا» نوید نوعی دگرگونی شخصی از طریق قدرت رهایی‌بخش مناسک عبادی را می‌داد، چیزهایی مثلِ شکر نعمت، قدردانی، بخشندگی و مدیتیشن. ایجاد و تقویت شش‌ فضیلت اصلی: دانایی، شجاعت، عدل، انسانیت، اعتدال و تعالی.

• شادی، تنها هدفِ هستی انسان نیست. هدف زندگی به‌زیستی یا شکوفایی است که مؤلفه‌های عینی و بیرونی نظیر رابطه‌ها و دستاوردها را دربرمی‌گیرد. درضمن مسیر شکوفایی از رهگذر کنش اخلاقی می‌گذرد (نه همیشه!) و با به‌کاربستنِ فضایل شش‌گانه به‌دست می‌آید (لزوما خیر!). این فضایل در تمام سنت‌های بزرگ فکری در جهان نیز، جایگاه والایی دارند. [برداشتی از این مقاله‌ی ترجمان]
۹۸/۰۹/۳۰ | ۱۵:۰۵
بلوط
به‌محض‌اینکه اشتیاق خود به فهمیدن -به شگفت‌زده‌شدن، گوش‌سپردن و شاهدبودن- را از دست بدهیم، انسانیت خود را باخته‌ایم. امروز یکی از مهم‌ترین استعدادهای شما، کنجکاوی‌تان است. باید از آن محافظت کنید، زیرا کنجکاوی سرآغاز همدلی است.

فضیلت در واقع نوعی استعداد است. همیشه می‌توان آن را از دست داد یا به دستش آورد. دلیل آنکه جان همۀ ما به یک اندازه می‌ارزد، داشتن همین پتانسیل است.

در مقابل زندگی و دیدگاه‌های دیگران گشوده باشید؛ در مقابل مردم و همچنین شرایطی که درک نمی‌کنید و احتمالاً درک نخواهید کرد. هدف از آن زنده نگاه‌داشتن ارزش‌های اساسی‌ای است که برای تمام جامعه اهمیت دارد. [بخشی از این مقاله‌ی ترجمان]
۹۸/۰۹/۲۳ | ۱۳:۲۲
بلوط
مشخصۀ زندگی مُدرن آن است که همیشه سر خط باشی، همواره بکوشی حداکثر تجربۀ ممکن را در حداقل زمان ممکن بگنجانی. کتاب جدید فیلسوف دانمارکی سِوِند برینکمن، لذت دست کشیدن، توصیۀ مفیدی دارد: دست بکش. سعی نکن همه‌کار بکنی و عوضش کارهای کمتری بکن. در حقیقت، گاهی بهتر است که عقب بمانی، که از همانجا که هستی لذت ببری.

• باید از زاویۀ فرهنگ مصرف‌زده به این مخمصه نگاه کنیم، فرهنگی که خودمان برای خودمان ساخته‌ایم. فرهنگمان نیازمند آن است که مُدام بیشتر بخواهیم، مُدام بیشتر بخریم و مُدام کارهای بیشتری بکنیم... و همیشه احساس کن نیاز داری کارهایت را متفاوت یا بهتر انجام بدهی.

• دست‌کشیدن دقیقاً چه لذتی دارد؟ با کارهای کمتری کردن چه چیزی عایدمان می‌شود؟
شانس آن را پیدا می‌کنیم که درگیر فعالیت‌ها و تجربه‌هایی شویم که عمق و معنای وجودی بیشتری دارند. اگر با این ذهنیت زندگی کنیم که چیزی از دستمان خواهد رفت، مُدام نگران خواهیم بود که شاید چیز بهتری در انتظارمان باشد و ناچار باید از آنچه اکنون می‌کنیم بگذریم تا چیزی بهتر و بیشتر به چنگمان بیاید. ولی اگر یگانه دلیل زندگی‌مان آن باشد که چیزهای بیشتری را تجربه کنیم، چشم بر این واقعیت بسته‌ایم که برخی چیزها بالذات ارزشمند و معنادارند، فقط ارزش ابزاری ندارند، فقط برای رسیدن به چیز دیگری نیستند، بلکه فی‌نفسه ارزشمندند. وقتی از لذتِ دست‌کشیدن حرف می‌زنم، منظورم حقیقتاً این است.

بااین‌حال، می‌خواهم بگویم: باید تک‌به‌تک مراقب باشیم که در آنچه دامن‌گیرمان می‌شود خودمان را مقصر ندانیم، چون آن چیزها به‌واقع نتیجۀ ماجراهایی در سطوح کلی‌تر و فراگیرترند. ما همگی قربانی فرهنگی هستیم که در آن زندگی می‌کنیم، هر کسی به نوبۀ خود، و لذا تقصیر خودمان نیست که بازتاب وخیم‌ترین جنبه‌های این فرهنگ می‌شویم. ولی قدری آزادی فردی هم داریم. می‌توانیم با مدیریت ذره‌بینی، جزء به جزءِ زندگی و عاداتمان را اداره کنیم. باید روی خودکنترلی بیشتر کار کنیم همان‌طور که در باشگاه روی بدن‌هایمان کار می‌کنیم. باید قدرت مقاومت در برابر این وسوسه‌های مداوم را به دست بیاوریم و پرورش بدهیم. 

• هدف این است: آیینی برای زندگی داشته باشی، عادت‌ها و روتین‌هایی پرورش بدهی که ساده‌تر بتوانی تمرکز کنی و از این همه سروصدای مزاحم و حواس‌پرتی دست بکشی. [برگرفته از این مقاله‌ی ترجمان]
۹۸/۰۸/۲۰ | ۱۱:۳۰
بلوط
به پاس وسواس دیرینه‌ام، دست به دامان گوگل شدم تا گزاره‌ی درستی در باب تفأل به حافظ بنگارم. مقاله‌ای بود و در آن، سطری: "پیش از آن‌که انسان کاملی باشید، کاملا انسان باشید." از آن جمله‌ها‌ست که دست‌مایه‌ی نوشتن‌اند. حرف من ولی چیز دیگری بود. می‌خواستم بگویم فلسفه‌ی فالی از حافظ برگرفتن مگر این نبود که راهی پیش رویت گذاشته و به اشارت و ایمایی هادی‌ات شود. حال، من با این تعبیر "عاشق شو!" چه کنم؟ حرف قشنگی‌ست ها، ولی زیبایی‌شناسی‌اش راه به جایی نمی‌برد. آخر این روزها کلامِ آراسته را که ما هم بلد شده‌ایم، از طریقت و کردار برای‌مان چه آورده‌ای؟ 
گوته می‌نویسد: "مردم یکدیگر را می‌بینند، به هم دلبسته می‌شوند. چگونه؟ کس چه می‌داند، سراشیبیِ نرمی‌ست که می‌بَرَدت..." و انسانی کامل بودن؛ ایده‌آلیست مطلق، که به سنگ می‌خورد. نیکو همان است که در پی انسانیت باشیم، هرکس به وسعت خویش. 
"در دریای زندگی، دوست من، بی‌هیچ پروایی شیرجه بروید. از این دریا همه سهمی دارند..." 
۹۸/۰۸/۰۸ | ۱۴:۲۸
بلوط