روزهای آخر شهریور را به خاطرهبازی گذراندم؛ فولدر موزیک سالهای قبل را پلی کردم، چندی از فیلمهای دیده را دوباره به تماشا نشستم، عکسهای قدیمی را ورق زدم و خدا میداند کِی و چطور ایام دانشجویی شد قدیمی و یک دهه از آن گذشت...
با خودم قرار گذاشتهام هفتهی اول مهر موهایم را کوتاه کنم. برای هاتچاکلت شبهای سرد پیشِ رو چند ماگ بخرم. پودینگ شکلات و قهوه درست کنم. از کافهای که تازه کشفش کردهام کیک سیب و دارچین بگیرم و تنهایی لاته سفارش دهم.
سی سالگی را پشت سر گذاشتهام و حالا چرخ گردون به خرید ویتامین و مکمل رسیده. به ورزش کردن نه برای لاغری که تقویت عضلات و حفظ سلامتی در برابر آرتروز مزمن و خشکی مفاصل. پیادهروی و بالا زدن آستینها برای جنگیدن با افسردگی فصلی و البته جذب بیشتر آفتاب.
تمرکز کتاب خواندن ندارم و یک سالی میشود که هیچ عنوانی را به پایان نرساندهام. کی فکرش را میکرد حسرتِ بزرگسالیام چنین باشد و در خودم فراموشی تشخیص دهم؟ به گمانم شوق انتشار فصل جدید سریالهای مورد علاقهام کمی از آلام روزهای شبشوندهی آتی خواهد کاست و همین... :)
پروژهی نیمسالِ دوم شما چیست؟
+ بعدنوشت: انجام شدهها
+ بعدنوشت: انجام شدهها
۸ نظر
۰۳/۰۶/۳۱ | ۱۸:۱۶