از فراموشی میترسیم/ از یادآوری لذت میبریم... که ثبت میکنیم؛ مینویسیم، عکس میگیریم، ضبط میکنیم. مدتها بعد که با خودِ بعیدمان روبهرو شویم، کِیف میکنیم از صعودهامان، حظ میبریم ازین پیشرفت. بغض میکنیم از شکستهامان، غم میخوریم از آن پسرفت. به بچگانگیهامان خواهیم خندید، از نابلدیها افسوس میخوریم. سرمست از ایدههای خوبمان، سربلند از نگرشهای درست. مغموم از قضاوتهای غلط، سرشکسته از انتخابهای...
حسمان را تحریر میکنیم و لحظه را به تصویر میکشیم تا ثبت کنیم؛ بود، هست و خواهد شد را. چراکه حافظهی بدی داریم و عجیب فراموشکاریم. اما... #واژهبافی
[What time is it? I never know what time it is anymore... It’s always right now to me.]