وقتی حرف از دوست داشتن و عشق باشه، احتمالن یاد دیالوگ روباه توی کتاب شازدهکوچولو بیافتیم و از اهلی کردن آدمها و مسئولیتِ متعاقبش بگیم؛ اون جمله اخلاقی و قشنگه اما نمیشه مثل یه نسخهی واحد به همهی رابطهها تعمیمش داد چون شرایط خاصی رو میطلبه.
همین الآن بارها سطرهامو پاک کردم و از نو نوشتم چون میبینم بحثِ خطی و سرراستی نیست که بشه از یه زاویه نقلش کرد. رفتار آدمها، کیفیتِ برخوردهاشون، نیتی که پشت حرف و عمل دارن و دهها آیتم دیگه مشخص میکنه که برای علاقه و حسی که به وجود اومده آیا میشه اون شخص رو مسئول دونست و یا این احساس، رشد و شکلگیریش تمامن به پای خودمونه؟ من با بخش دوم موافقم و فکر میکنم دوست داشتن، یا دوست داشته شدن، نباید بار و منتی به گردنِ معشوق باشه. در وهلهی اول این ماییم که نیازمند عشقیم و به خاطر خودمون هست که محبت میکنیم، پس چرا توی گیر و دار یه رابطه فکر میکنیم دیگری مسئول احساس ماست؟ بازیهای عاطفی و فریب دادنها مقولهی جدایی هستن، من دارم از یه رابطهی دو طرفه و حتا یکسویه حرف میزنم که آدمها با میل و کنجکاویِ شخصی به استقبالش میرن و عمد و اصراری در کار نیست. #واژهبافی