The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

موضوعات
بایگانی

۱۲ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

از یکی می‌پرسن: آخر چرا اینقَدَر سیه‌جامه؟ جواب می‌ده: مرگ که خبر نمی‌کنه؛ آدم باید به احترام مُرده، آراسته توی مراسمش حاضر بشه. و اغلب هم مواردی رخ می‌داد تا این فرد لباس‌های مشکیش رو تن کنه و بره بدرقه‌ی آدمِ مورد فوت واقع‌شده. نکته‌اش در این نهفته‌اس که شما واسه هرچیزی که خودت رو مهیا کنی، همون هم به سراغت میاد. شخصیتِ این قصه هم مع‌الوصف یه عنصرِ آنتی‌حیات، و از کجا معلوم، شاید اونقدر به پیشواز مرگ رفته تا در نهایت به سوگ خودش نشستن. 

داستانِ دم‌دستی‌ترش برمی‌گرده به دوست پدربزرگم که هر از گاهی باهاش تماس می‌گرفت تا اخبار موطن رو مخابره کنه. مقدمه و موخره‌ی حرف‌هاش هم می‌رسید به فوت فلانی و زمین‌گیر شدن بهمانی و مصیبت‌های وارده به خانواده‌ی بیساری. نهایتن یه بار که تماس می‌گیره و پدربزرگم می‌پرسه چه خبر؟ می‌گه هیچی، این‌بار خودم سکته کردم. 

حالا شده حکایت ما و دل‌ناگرونی‌های ناتموم دیگران؛ وقتی که بی‌مقدمه سوالی رو می‌پرسن و البت که متعجبانه جواب می‌گیرن نه، تا حالا پیش نیومده. ولی فرداش همون فرضِ یکهویی، سربرمی‌آره و بالفعل می‌شه و من همه‌ی مسیر برگشت رو می‌خندیدم به این همه نیرو و انرژیِ منتظرِ وقوع. و با خودم تکرار می‌کردم قانون راز، کائنات و فلان... آره. #خاطره‎نوشت
۹۶/۰۹/۰۴ | ۱۵:۱۳
بلوط
از خودم انتظار دارم که همه‌چیز رو بدونم و برای تمام موقعیت‌ها آماده باشم. همه‌ی حرف‌هام رو به‌هنگام ادا کنم و واکنش‌های لحظه‌ایم سنجیده و بهترین باشن. از خودم انتظار دارم که کامل‌ترین نسخه‌ی وجودیم باشم تا دیگه از خودم انتظاری نداشته باشم... 

نیستم، حتا یه ذره هم از نظر خودم به اون‌چه که باید، نزدیک نیستم. من هنوز توی برخوردها و ارتباطاتم دنبال یادگیری‌ام، کورمال‌کورمال جلو می‌رم و به آزمون و خطاهام چنگ می‌زنم. من هنوز آخرِ هرشب، همه‌شب، از خودِ 5ساله تا خویشتنِ 25ساله‌ام رو نقد می‌کنم و زیر غلط‌هام خط می‌کشم، چون تصور می‌کنم درست و خوب بودن یه وظیفه‌اس و فقط اشتباهاتن که نابخشودنی و غیرقابل‌قبول هستن! 

هر روز بیشتر از گذشته خودم رو می‌شناسم و به تبع، دید شفاف‌تری نسبت به دنیا و جهانم پیدا می‌کنم. به خودم می‌گم خیلی چیزها برای یادگرفتن و تجربه کردن وجود داره. راه‌هایی برای رفتن هست و کارهای بی‌شماری برای انجام. من هنوز بی‌نهایت‌ها از خودم توقع و انتظار دارم و این نه نقطه‌ای برای پایان، که می‌بایست انگیزه‌ی حرکت و نیرومحرکه‌ی پیشرانم باشه؛ برای نو شدن، رشد کردن و دوری از تسلسل تکرار... #واژه‎بافی 
۹۶/۰۹/۰۳ | ۲۱:۵۰
بلوط