The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

موضوعات
بایگانی
جناب حافظ سال 98 فرمودند: بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین، کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس. 
با تقریب خوبی هم داشت همون‌طور پیش می‌رفت تا این‌که تصمیم گرفتم نیمه‌ی دوم سال رو متفاوت بگذرونم؛ از سر گرفتن حرفه‌ای ورزش و شروع دوره‌های زبان. 
مطلع سال 99 شد این بیت: سعی نابرده درین راه به جایی نرسی، مزد اگر می‌طلبی طاعت استاد ببر. 
برخلاف دوران قرنطینه و اُفت روحیه‌ی اکثریت، من با قدرت چسبیده بودم به برنامه‌هام و هم‌چنان ورزش و زبان جزو اولویت‌های روزمره‌ام بودن. تا جایی که هر روز 1:30 ساعت پیاده‌روی داشتم و 45 دقیقه یوگا و فیتنس. اما دیری نپایید که به شرایط باختم و همه‌چی رو گذاشتم کنار. در عوض غرق دنیای ادبیات شدم و بیشتر از قبل پیگیر فیلم و سریال‌ها. 
چیزی که انتظارش رو نداشتم اون تغییر بزرگ بود و مهاجرت از شهرِ 14 سال زیسته و پشت سر گذاشتن همه‌چیز. با ترس‌هام روبه‌رو شدم؛ بهشون باختم، ازشون بردم و شد آن‌چه شد؛ رسیدم به آدمِ این لحظه. 

حالا به نیت آینده‌ی پیشِ رو، یه بار دیگه دستم رو روی صفحه‌های کتاب کشیدم و این‌بار چنین شد: حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است، بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم... 
۹۹/۱۱/۲۱ | ۱۲:۵۷
بلوط
"زندگی چقدر چِرته...
بعضی روزا خیلی خالی و تهی‌ان. حیف عمر عزیزمون نیست که این‌جوری به هیچی می‌گذره؟ یعنی زندگی بقیه هم همین‌جوره؟ خونه‌های دیگه هم همین‌قدر تکراری و خالی و خسته‌کننده‌اس؟"
۹۹/۱۱/۲۰ | ۲۱:۰۳
بلوط
پام رفت تو چاله و محکم خوردم زمین. و واکنش من؟ بدون در نظر گرفتن درد زانو و سوزش دست، سریع بلند شدم و به راهم ادامه دادم. انگار اگه لحظه‌ای مکث می‌کردم و به خودم مهلت می‌دادم تا ترس و درد افتادن رو پردازش کنم، همه‌چیز شدت می‌گرفت و از کنترلم خارج می‌شد. عکس‌العملی که حالا می‌فهمم همیشه داشتم. به جای ایستادن و درک واقعه، می‌خوام سریعا ازش گذر کنم و پشت سر بذارمش. انگار که انکار من از حقیقتِ ماجرا چیزی کم می‌کنه. 
"چیزی تا خونه نمونده. زودتر خودتو برسون. تا گرمی راه برو..."
۹۹/۱۱/۱۶ | ۱۹:۵۱
بلوط
"به خدا تو یا حس ششم داری یا فرشته‌ی نجات منی از قعر سینوس. هر سری که پیام می‌دی اکثرا حالم گرفته‌اس ولی یه‌جوری روحیه‌ام رو برمی‌گردونی که انگار اصلا هیچی نبوده. واقعا دم‌ات گرم. خیـــلی خوبی. دوست دارم."
۹۹/۱۱/۱۵ | ۲۲:۳۸
بلوط
- I’m better from the far. I’m all scars of close. 
+ Do you know of kintsugi? It is a practice of making art by breaking something special and glowing it back together with gold. 
Your scars do not mean you’re broken. They prove you are healed. Breaking is healing. kintsugi.

kidding-S01-E07
۹۹/۱۱/۰۳ | ۲۱:۴۰
بلوط
به غم گذشت. به دوری و تنهایی و اسارتِ ذهن و تن. ولی این سوگِ شوم، این از دست دادن و از دست رفتن ناغافل، هرچند که تلخ و سخت و دل‌آزار، بهم ثابت کرد که آدمِ جمع‌ام و تشنه‌ی حضور. درسته که بلدِ تنهایی و خلوت‌ام، ولی این پیله‌ی خودتنیده رو به ذات نه، که به اقتضای زمونه ساختم. 
گاهی حرف‌ها به مرور زمان معنا می‌گیرن و مفهوم پیدا می‌کنن. این هم حکایت من: تطبیق‌یابنده با محیط. ماهیِ به دام افتاده‌ای که می‌خواد دوباره باله‌هاش رو تکون بده و شنا کنه؛ شاید هم یه روزی از همین روزا، دل به دریا زد و رفت...
۹۹/۱۱/۰۳ | ۱۸:۳۴
بلوط
1. The Founder - 2016 ‧ Drama/History ‧ 1h 55m - IMDb: 7.2/10

How I Met Your Mother - 2005 ‧ Sitcom | IMDb: 8.3/10 - S02,03,04
Orange Is the New Black - 2013 ‧ Drama | IMDb: 8.1/10 - S03,04,05,06,07
This Is Us - 2016 ‧ Drama | IMDb: 8.7/10 - S04
Kidding - 2018 ‧ Comedy-drama | IMDb: 8/10 - S01
His Dark Materials - 2019 ‧ Adventure fiction | IMDb: 7.9/10 - S01

1 مقاله: اهمال 
۹۹/۱۰/۳۰ | ۲۳:۰۹
بلوط
ژالز معتقده وقتی دو نفر می‌پرن بغل هم، اون صدای چفت شدن دو تن در آغوش، می‌شه هوپ! یه‌بار مرور کنیم: از فاصله‌ی دور می‌دوین و محکم همدیگه رو بغل می‌کنین. صدای تصادم دو دست گشوده و روح شیفته، می‌شه هوپ؟ 
۹۹/۱۰/۳۰ | ۱۱:۴۹
بلوط
سکوتِ وقتی که یه پاراگراف تایپ می‌کنی و به خودت می‌گی "که چی؟" سکوتِ وقتی که همه‌اش رو پاک می‌کنی و می‌پرسی "تا کِی؟" سکوتِ وقتی که حرف‌هات کلمه نمی‌شن و زُل می‌زنی به صفحه. سکوتِ وقتی که... بی‌خیال. 
۹۹/۱۰/۲۹ | ۱۴:۵۶
بلوط
خندوندن یه نعمته، و تو همیشه این مهارت رو داشتی... :)
۹۹/۱۰/۱۷ | ۱۹:۲۳
بلوط