The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

موضوعات
بایگانی

در جست‌وجوی دوپیِر

پنجشنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۲۹ ق.ظ
مامان سفارش کرده بود اگه تونستم براش رنگ موی فلان رو بخرم. بی‌اغراق بیست‌تا لوازم آرایشی رو دق‌الباب کردم و هیچ‌کدوم اون برند رو کار نمی‌کردن اِلّا یکی، که شانس اونم شماره‌ی 6 نداشت. اون میون وقتی داشتم مدام به سمت چپ و راست خیابون مانور می‌دادم و ردِ مغازه‌ها رو می‌زدم، یه دکون کوچولو تو فرعی به چشمم خورد و سریع قفل کردم رو هدف و نشونه رفتم سمتش که ناگهان! دستی از غیب یه کاغذ بهم داد. پسری که دقیقا داشت تراکت‌های همون مغازه رو پخش می‌کرد. معمولا سعی می‌کنم خوش‌برخورد باشم و تشکر می‌کنم حتی اما صادقانه بگم، کم پیش می‌آد که واقعا گوش بدم به تبلیغاتشون. ولی امروز برگشتم و گفتم بله؟ چون حس کردم چیزایی گفت که نشنیدم. تکرار کرد می‌شه اگه می‌رین داخل این برگه رو بذاری رو میز تا منم کمیسیونم رو بگیرم؟ گفتم حتما. رفتم داخل، سوال کردم رنگ موی فلان خدمت‌تون هست؟ جواب شنیدم نه، و مارک‌های دیگه‌ای بهم معرفی شد. این‌بار عجله نکردم برای بیرون زدن از مغازه، توضیح دادم که قبلا اون برند رو استفاده کردم و ترجیح می‌دم همون رو شارژ کنم. یه نگاه به تراکت انداختم، یه نگاه به قفسه‌ها. برگه رو خیلی واضح و محسوس می‌خواستم روی پیش‌خوان بذارم که خود فروشنده ازم گرفت و اومدم بیرون. 
کار شاقی نبود، لطفی هم محسوب نمی‌شه. فقط خوشحالم که شنیدم، یا بهتر بگم خوشحالم که ازش خواستم حرفش رو تکرار کنه تا بشنوم. 
۰۰/۰۳/۲۰
بلوط