همیشه نگران اینم که نکند طوری بشود که بین دوراهی بمانم. یعنی وقتی بلأخره توش و توانم را جمع میکنم تا کاری را شروع کنم یا به سرانجام برسانم، این اضطراب انتخاب به سراغم میآید. اینکه نکند یکجایی این وسط، باز هم مجبور به تصمیمگیری شوم.
از قضا این سه هفتهی اخیر همینگونه شد؛ X گره خورد به Y. X محقق نشد و Y را پی گرفتم و وقتی Y داشت قطعی میشد، گزینهی Z آمد روی کار.
خلاصه که به گمانم گزارهی ترسهایت به سراغت خواهند آمد، چیز درستی است. و من این روزها بیشتر از همیشه میبینم و میفهمم که چقدر ترسیدهام و میترسم. که چقدر یاد نگرفتهام به خودم مطمئن باشم و از من دریغ شده این خودباوری. که چقدر گاهی کم میآورم و چقدر گاهی سرسخت و شجاعم. چقدر آدمی تابع شرایط است و همان آدمی، بذرِ غیرقابلپیشبینیهای شگفتی را در خود حمل میکند.
Mamie Till:
One month ago, I had a nice apartment in Chicago. I had a good job. I had a son.
When something happened to the Negroes in the South, I said, “well, that’s their business, not mine.” Now I know how wrong I was.
The lynching of my son has shown me that what happens to any of us, anywhere in the world, had better be the business of us all.
• Till - 2022 ‧ Drama/Historical drama ‧ 2h 10m - 2022
[دریافت] Emmett's Room – Abel Korzeniowski
Everyone's afraid
I know, but fear does something strange to people... Fear doesn't shut you down, it wakes you up.
+ well, I'm not like that.