پاییز میرسد که مرا مبتلا کند، با رنگهای تازه مرا آشنا کند. پاییز میرسد که همانند سال پیش، خود را دوباره در دل قالیچه جا کند. او میرسد که از پس نُه ماه انتظار، راز درخت باغچه را برملا کند. او قول داده است که امسال از سفر، اندوههای تازه بیارد، خدا کند. او میرسد که باز هم عاشق کند مرا، او قول داده است به قولش وفا کند. پاییز عاشق است، وَ راهی نمانده است، جز اینکه روز و شب بنشیند دعا کند. شاید اثر کند، وَ خداوندِ فصلها، یک فصل را به خاطر او جابهجا کند. تقویم خواست از تو بگیرد بهار را، تقدیر خواست راه شما را جدا کند. خش خش...، صدای پای خزان است، یک نفر، در را به روی حضرت پاییز وا کند... [شاعر: علیرضا بدیع - خواننده: حجت اشرفزاده - پاییز]
اگر زردیم، اگر پژمردهایم؛ دل پاییزه نشدیم. ما تبع پاییزه هستیم، عاشق مسلکیم...
سراپا اگر زرد و پژمردهایم، ولی دل به پاییز نسپردهایم. چو گلدان خالی لب پنجره، پر از خاطرات ترکخوردهایم. اگر داغ دل بود، ما دیدهایم. اگر خون دل بود، ما خوردهایم. اگر دل دلیل است، آوردهایم. اگر داغ شرط است، ما بردهایم. اگر دشنهی دشمنان، گَردنیم. اگر خنجر دوستان، گُردهایم. گواهی بخواهید، اینک گواه؛ همین زخمهایی که نشمردهایم. دلی سربلند و سری سر به زیر، از این دست عمری به سر بردهایم. [شاعر: قیصر امینپور - خواننده: ناصر عبدالهی - سربلند] [عنوان از مهدی اخوانثالث] برای دانلود راست کلیک کرده و گزینهی save link as را انتخاب کنید. #نقل قول
۹۵/۰۷/۲۵ | ۰۷:۴۱