The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

شاید اگه همه‌چیز رو همون‌طور که هست بپذیریم، اگه در تمنای گذشته‌ی از دست‌رفته و آینده‌ی دور از دسترس نباشیم، اگه به جای انکار و فرار از واقعیت‌ها، درد و لذت و رنج و شادی زندگی رو به عنوان جزئی از حقیقت موجود و اون‌چه که هست و باید باشه قبول کنیم، دیگه حسرت و دوگانگی اگر و اماها آزارمون ندن. شاید...
"What we know is a drop. What we don’t know is an ocean."
۹۹/۰۶/۲۱ | ۲۰:۵۵
بلوط
موقع جمع‌آوری، به ترتیب لباس، کتاب و وسایل پیش رفتن این مزیت رو داره که بعد از جدا کردن لباس‌های کهنه، کلی پارچه برای تمیزکاری‌های آتی یا حتی محافظ برای گوشه و کنار ظروف دارین. قسمت کتاب و وسایل برای من شامل حجم عظیمی از کاغذ و مقواهای دور ریز بود که توی این مورد هم تفکیک کاغذهای یه‌رو نوشت از کارشده‌ها و دسته‌بندی‌شون توی اندازه و ضخامت می‌تونه خیلی مفید باشه به‌خصوص وقتی به بسته‌بندی لوازم آشپزخونه می‌رسین. تنها نکته‌ی مهم اینه که از همون اول زباله‌هاتون رو از نظر جنس‌شون تفکیک کنین. 

بعدنوشت: اون تاکید روی جنس زباله، توی بازخونی الآن برام جالب شد. انگار مثلا از روی رنگشه که ملت زباله‌هاشون رو تفکیک می‌کنن :دی
۹۹/۰۶/۲۰ | ۱۱:۱۱
بلوط
خب خب خب، دومین اثاث‌کشی بین شهری رو در پیش داریم؛ پدیده‌ای که گویا هر 14 سال یک‌بار برای من رخ می‌ده. از اون‌جایی که نمودار حرکتی به سمت پایتخت بوده، امیدوارم مراحل درون‌مرزی رو پشت سر گذاشته و در چرخه‌ی سوم، یعنی حدود 42 سالگی، هجرت برون‌مرزی رو تجربه کنم. اگر خدا بخواهد... 

از فردا که مصادفه با 15 شهریور، پروسه‌ی جمع‌آوری شروع می‌شه؛ اول لباس‌ها، دوم کتاب‌ها که به دانشگاهی و ادبیات دسته‌بندی می‌شن، سوم وسایل معماری، چهارم متفرقه‌های موجود و در نهایت تیک خوردن اتاق. در همین راستا تفکیک دورریز و اقلام مورد نیاز که انباشتی به قدمت نصف عمرم استش و باید هرچه‌بیش‌تر سبک‌شون کنم. چند روز پیش دلشوره داشتم واسه شروعش ولی الآن هیجان‌زده‌ام. خدا می‌دونه چه چیزهای مدفونی قراره کشف بشن و چه یادواره‌هایی بیان جلو چشم. 

+ اگه ایده یا نکته‌ای از تجربیاتتون داشتین، صفحه‌ی تماس با من اون گوشه‌اس ;)
۹۹/۰۶/۱۴ | ۱۹:۵۸
بلوط
یه پستی خوندم که واقعا آزارم داد و چندین‌بار خواستم براش کامنت بذارم ولی منصرف شدم. چون از لحن و ادبیات و موضع فکری‌اش کاملا مشخصه توی چه عمقی از کج‌فهمی به‌سر می‌بره و آدمایی که برخلاف ظاهر امر، دقیقا تا وقتی حامی قواعد و اصول‌ان که در محدوده‌ی خودشون تعریف شده و به نفع جبهه‌گیری‌شون باشه، اصلا گزینه‌ی مناسبی برای بحث و مناظره نیستن. 

نه این مورد که به طور عام؛ خسته‌ام از ابلهانی که گمان می‌برن سکوت افراد، نتیجه‌ی حرف حسابی بوده که زده‌ان. 
۹۹/۰۶/۱۱ | ۱۱:۳۵
بلوط
35 روزه که از خونه نرفتم بیرون. یه دوره‌ی 28 روزه‌ی یوگا رو کامل کردم. توی همین کنج اتاق، هر روز دارم چیزای بیش‌تری از خودم و آدما و رسم دنیا یاد می‌گیرم. از خوندن دست کشیدم و ذوق دیدن دارم؛ لیست سریال‌های دانلودشده‌ام هر روز پربارتر می‌شه. و برام سوال شده که مثلا "دیده‌م" یعنی چی؟ یه دیدم داشتیم و یه دیده‌ام، اینی که باب شده کدومه؟ 
۹۹/۰۶/۱۰ | ۱۶:۴۹
بلوط
زخم خوردن و مچاله شدن، روز از پسِ روز در خود مردن، دیگر حادثه‌ی هولناکی نیست. نه اکنون که آغاز از پایان، میراث زمان ما و فروپاشی یک ستاره، شکوهِ قصه‌هاست. 
۹۹/۰۶/۰۷ | ۰۰:۵۵
بلوط
"پیام ناشناس: من خیلی ترسوام تانزانیا. من همیشه نگرانم، همیشه طپش قلب دارم، هیچ‌وقت نبوده که بدون فکر و خیال و آسوده باشم. من از کی کمک بخوام؟ خسته‌ام..."
"منم هستم. امشب آرومم. فردا ترسوام. دو روز بعد خالی‌ام. یک هفته بعد مضطربم. توی ماشین موقع دور زدن به خودم می‌گم تو کی هستی اصلا؟ تو راه‌پله از خودم می‌پرسم همه‌ی اینا برای چی؟ منم گاهی دلم می‌خواد ول کنم. بِبُرم. بپرم. 
اما اما اما در طول روز یه ساعت‌هایی هست که تمامم توی مشتم جَمعه. و در طول هفته روزهایی هست که نوری توی قلبم روشنه. و در طول ماه زمانی هست که می‌درخشم. این‌جوری ادامه می‌دم. برای همون یه لحظه و یه ذره." itstanzania@
۹۹/۰۶/۰۳ | ۱۰:۳۳
بلوط
1. Leave No Trace - 2018 ‧ Drama ‧ 1h 59m - IMDb: 7.2/10
2. Little Women - 2019 ‧ Romance/Drama ‧ 2h 15m - IMDb: 7.8/10
3. Downton Abbey - 2019 ‧ Drama/Romance ‧ 2h 3m - IMDb: 7.4/10

House - 2004 ‧ Drama | IMDb: 7.4/10 - S03
Dark - 2017 ‧ Mystery | IMDb: 8.8/10 - S01,02
The Marvelous Mrs. Maisel - 2017 ‧ Comedy-drama | IMDb: 8.7/10 - S01,02

• برخلاف سه‌ماهه‌ی اول سال که عطشِ خوندن داشتم، این ماه کاملا اشباع بودم از واژه و مفاهیم و بیش‌تر به سمتِ دیدنی‌ها کشیده شدم. تنها مقاله‌ای هم که مطالعه کردم در خصوص تاثیر بازی پدرها با فرزندانشون در روند شکل‌گیری و شخصیت کودک بود. 
۹۹/۰۵/۳۱ | ۲۳:۰۹
بلوط
واقعیت اینه که دیگه مطمئن نیستم از چیزی که منتشر می‌کنم. یعنی اصلا خوندنی و ارزیدنی هست؟ راضی نیستم از این وضع... 
شما 91 نفری که این‌جا رو می‌خونین - و حسرت به دلم موند بشه 100 - آیا نظر و ایده‌ای ندارین؟ 

و یه سوال کودکانه‌ی از سر دلتنگی؛ چی باعث شد این‌جا رو انتخاب کنین یا همراه بمونین؟ آیا واقعا کسی هست؟!
۱۱ نظر ۹۹/۰۵/۲۹ | ۲۳:۵۰
بلوط
توی ایام کرونا اگه می‌رید خونه ببینین این نکته‌ها رو در نظر داشته باشین: وقتی صاحبخونه خودش به عنوان تور لیدر داره درب سرویس و اتاق‌ها رو باز و بسته می‌کنه و لامپ‌ها همه فروزان‌ان، شما دیگه همه‌ی دستگیره‌ها رو تبرک نکنین و حس صرفه‌جویی‌تون گل نکنه که باید حتما چراغ‌ها رو پشت سرتون خاموش کنین. کمد دیواری عمقش از بیرون مشخصه، معمولا توی کمد وسایل دیگران سرک نمی‌کشن. از روی توری لباس‌های شسته شده خودتون رو کش ندین که پنجره رو باز کنین با این توجیه که نه می‌خوام ببینم چطور پنجره باز می‌شه، ایتس عه فاکینگ ویندو، چطور می‌خواد باز بشه؟! هر خونه‌ای سیستم خودش رو داره؛ قبل از ورود بپرسین با کفش، بی کفش، کفش رو پادری...؟ یا اصلا این اگه خواسته‌ی زیادیه وقتی روی تراس 3 جفت دم‌پایی هست، خیلی ناهنجاریه شما با چادر زمین‌کشان و پابرهنه، بری و بچرخی و برگردی رو فرش مردم. مجدد تاکید می‌کنم به خاطر کرونا و رعایت بهداشت سعی کنین کمتر خودتون رو به در و دیوار خونه‌ی ملت بمالین. مرسی. 

پ.ن: ماسک هم که دیگه گفتن نداره، واجبه.
۹۹/۰۵/۲۹ | ۲۱:۰۱
بلوط