The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

موضوعات
بایگانی

موقتا شما بگین

چهارشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۵۰ ب.ظ
واقعیت اینه که دیگه مطمئن نیستم از چیزی که منتشر می‌کنم. یعنی اصلا خوندنی و ارزیدنی هست؟ راضی نیستم از این وضع... 
شما 91 نفری که این‌جا رو می‌خونین - و حسرت به دلم موند بشه 100 - آیا نظر و ایده‌ای ندارین؟ 

و یه سوال کودکانه‌ی از سر دلتنگی؛ چی باعث شد این‌جا رو انتخاب کنین یا همراه بمونین؟ آیا واقعا کسی هست؟!
۹۹/۰۵/۲۹
بلوط

نظرات  (۱۱)

فکر کردی تنهایی ؟ نه بابا . منم حس می کنم دیگه ننویسم بهتره . 

ولی نمی دونم چرا هنوزم می نویسم !

تو هم بنویس. 

پاسخ:
آخ هیده...
فکر نمی‌کردم سمِ "خب که چی بشه" به وبلاگم هم برسه، ولی رسیده. تا جایی که کمتر از چند ساعت بعد از انتشار، به پیش‌نویس تغییرش می‌دم. 

"ولی نمی دونم چرا هنوزم می نویسم ! " دقیقا... 
ادامه می‌دم. 
تو هم بمون، خب؟ 

می دونی حس ِ اون کتاب فروشی های قدیمی رو دارم که تو این روزگار جدید و خرید اینترنتی و کتاب های صوتی و کتاب های پی دی اف ؛  دیگه دستش به کار نمی ره تا  مغازه رو باز کنه ولی خوب هنوزم مغازه بازه !!

 

--- 

خب (: . 

پاسخ:
چه تعبیر خوبی، آره. 

آفرین :) و مرسی
۹۹/۰۵/۳۰ | ۰۰:۳۴ پیمان ‌‌

نظرم اینه که ببین از وبلاگ‌ داشتن چه هدفی داری. شفاف کردن این هدف همه چیز رو روشن می‌کنه. اگه وبلاگی پر محتوی می‌خوای که به مردم پر پرسش در گوگل کمک کنه، این وبلاگ نیاز تغییر اساسی داره؛ ولی اگه تنها برای علاقه به نوشتن می‌نویسی، به نظرم دلی عمل کن، مخاطب اگه دوست داشت می‌خونه.

 

من بیشتر از سر بی‌کاری. چون شبکه‌های اجتماعی تقریباً ندارم وبلاگ و مقاله می‌خونم.

پاسخ:
قطعا در زمره‌ی نویسنده‌های دلی‌ام. جز این نبوده و نیست. مساله اینه که چطور سر پا، درست و به‌جا نگه‌اش دارم، با معیار و استانداردهایی که توقع دارم از خودم. 

منم همینطور ولی صبر کن قراره یه چیزی بنویسم در همین مورد

به چند دلیل

یک تو دوست با معرفتی هستی

دو بعضی جملاتت خیلی خوبن باعث میشن مکث کنم و درباره شون فکر می کنم، مشخصه درباره متنت ساعتها فکر کردی و عصاره یک زنجیره فکری رو چلوندی اینجا که این یعنی من باید فکر کنم تا بفهمم و این عالیه

سه هر ماه که فیلم میبینی مقاله ترجمان می خونی و... اینجا می نویسی، یعنی داشتن یه برنامه منظم مشخص، بهم یاد دادی که منم برنامه داشته باشم، برای همین الان تحت تاثیر تو برنامه دارم و تیک میزنم

پاسخ:
wow

از آخر به اول:
فکر نمی‌کردم پست‌های ماهنامه هایلایت شده باشن. اشتراک فیلم‌ها به خصوص و بازخورد گرفتن توی این دسته، جزو لذت‌بخش‌ترین‌هاست برام. 
مرسی از تعریفت، امیدوار یا بهتر بگم دلگرم شدم به ادبیاتم. 
خوشحالم که این‌طور بوده :)

ممنون ازت :)
۹۹/۰۵/۳۰ | ۰۰:۵۵ محمدعلی ‌‌

بله، . واقعا کسی هست... :)

ولی واقعا ایده‌ای ندارم. همینجوری خوبه دیگه :) البته خب دوست داریم بیش‌تر بنویسین. ولی حالا بسته به مشغله‌هاتون، هرچقدر هم که بنویسین، باز خوبه :)

پاسخ:
خیلی هم خوب :)

پس همین‌جوری قبوله؟ done. 
۹۹/۰۵/۳۰ | ۰۰:۵۵ پیمان ‌‌

نمی‌دونم من هیچ وقت سر چیزای دلی «مسئله» نداشتم. یا دلم می‌کشید و انجامش می‌دادم و دلم هر جور می‌گفت تغییرش می‌دادم. یا این که رهاش می‌کردم. اصلاً هم «معیار و استاندارد» رو نمی‌فهمم تو بحث دلی!‌ یا دوست داری چیزی که می‌نویسی رو یا دوست نداری و نمی‌نویسی.

احتمالاً چیزی که از دلی تو ذهنمون داریم تفاوت داره یا این که تو دلی نمی‌نویسی، بخشی رو برای دیگران می‌نویسی که باز می‌شه همون سوال‌ «با چه هدفی؟»

پاسخ:
این‌که از زوایای متفاوتی داریم دلی انجام دادن یه کاری رو بررسی می‌کنیم موافقم. 
حقیقتا سر این موضوعِ برای خودْ نوشتن یا در نظر گرفتن مخاطب، من همیشه به تناقض می‌رسم. چهارچوب این وبلاگ اصلا شخصی‌نویسیه، با این حال وقتی خونده می‌شی، پای مخاطب می‌آد وسط. نه این‌که دغدغه‌ی فاخر نویسی داشته باشم، ولی همون‌طور که برای خودم از قلم و محتوای فلان بلاگر یه تعریف و توقع ایجاد می‌شه، دلم می‌خواد همون هم برای مخاطب این‌جا حفظ بشه. وقتی می‌نویسم و می‌دونم چیزی که منتشر کردم خوبه و خودم راضی‌ام، می‌دونم که می‌ارزه به خوندنش. هم دلیه، هم ارزنده. 
۹۹/۰۵/۳۰ | ۰۱:۱۱ منتظر اتفاقات خوب (حورا)

سلام

یادم نیست از کی و چطوری شد که این وبلاگ رو دنبال کردم، ولی به خاطر پست‌های اغلب کوتاه اما نکته‌دارش جزو اولین ستاره‌هایی هست که روشون کلیک می‌کنم.

پاسخ:
خب اجازه بده کمی به خودم ببالم و قشنگ این واژه‌های مورمور کننده رو جذب کنم...

و ممنون که برام نوشتی حورا، دلگرم شدم. 

+ اعتراف می‌کنم که مخاطب داشتن، نویسنده رو سر پا نگه می‌داره. 

(: خب! من دنبالت می کنم.  می خونمت!. و وآقعا کسی هست!.

می دونی؟! من وقتی وارد وبلاگت شدم ازت خوشم اومد! هنوزم نمی دونم چرا و اصلا اون خوش اومدنه و حسه چیه!!؟  ولی یه حسی یه چیزی نگهم داشته به وبلاگت!.

به نظرم مدتی رو صرف فکر کردن به وبلاگ و نوشته هات کن. 

پاسخ:
مرسی از این بودن.

یعنی می‌گی من و وبلاگم اون "آن" معروفی که می‌گیره رو داریم؟ *_*

آره، لازمه تکلیفم رو با خودم و چیزی که می‌خوام بنویسم بیشتر مشخص کنم. انسجام نداره این‌جا. 
۹۹/۰۵/۳۰ | ۰۳:۳۳ مهدیه عباسیان

من هستم... از وقتی که جیرجیرک بودی هستم و بدون که هنوز هم برام همون جیرجیرکی...

 

وبلاگ نویسی این روزا پر طرفدار نیست. چون اکثریت دنبال دسترسی راحت و کوتاه خوانی هستن. ما بازمانده های این راهیم‌.

بیا بازمانده باقی بمونیم‌. بیا تلاش کنیم برای جوونه زدن های بیشتر‌. 

 

من میخونمت چون خودتی. گاهی ادبی. گاهی درد و دل. گاه بریده کتاب و گاه گزارش مطالعات ماهانه‌ و ...

مگه میشه خودِ خود ِِ کسی رو دوست نداشت جیرجیرک جان؟

 

پاسخ:
مهدیـــه...، چه کیفی داره داشتن شماهایی که از قدیم بودین و هستین ^_^

مهم نیست چرخ روزگار چطور بگرده، من به این‌جا وصلم و دلم باهاشه. 
"بیا بازمانده باقی‌بمونیم." باهاتم :)

مرسی از کامنت دلنشین‌ات. 
ارادت و درود...

دلیلی که من این‌جا رو می‌خونم اینه‌که داری سعی می‌کنی دید خودت به زندگی و صدای خودت رو پیدا کنی. و من عاشق دیدن آدم‌هام وقتی این مسیر رو طی می‌کنن.

اگر برای خودت هم چنین چیزی دغدغه هست، نوشتن‌ش، از تمام اتفاقاتی که در این مسیر می‌افته، باعث می‌شه که تصویر جامع‌تری از خودت پیدا کنی.

پاسخ:
تلنگر خوبی بود. 
درست مثل وقتی که توی مسیری هستی و عادت کردی به منظره، و دیگه خودت متوجه اطراف و زمینه نیستی. ممنون از این یادآوری. 
۹۹/۰۶/۰۲ | ۰۴:۳۳ زهرا یگانه

سـلام.
من می خونمت. اول از همه پست های فرهنگی ِ هر ماه رو خیلی دوست دارم.
بعضاً پست ها رو که می خونم برمیگردم دوباره یا چند باره می خونم. بعضی وقت ها هم با خودم می گم کاش طولانی ترش کرده بود و بیشتر توضیح داده بود. :P



 

پاسخ:
سلام :)

گاهی خودمم دوست دارم بیش‌تر مطلب رو بسط بدم اما انگار عادت کردم توی سطرهای محدودی از مقدمه به نتیجه برسم و واژه‌پردازی بیش‌تر ازم برنمی‌آد. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">