The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

موضوعات
بایگانی

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است

دوشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۴۰ ق.ظ
 اتاق؛ آینه از دستم افتاد. خیابان؛ قدم‌هایش را تند کرد و از من پیشی گرفت، آهسته‌تر گام برداشتم، قدم‌هایش کُند شد. حس خوبی به او نداشتم، بی‌خیال سایه و خنکای دَمِ صبح، از خیابان رد شدم و پیاده‌روِ آفتاب‌گیر را زیر پا گذاشتم. کمی بعد مچ پایم که گرفت یادم افتاد مدت‌ها بود که عصبی و پرشتاب راه نرفته بودم، درد مچ پایم را نچشیده بودم. سالن؛ نفس کم آوردم، حوصله‌ی ریتم گرفتن نداشتم. لبخند زدن؟ سخت بود. می‌خواستم برگردم. خیابان؛ حواسم بود مورچه‌ها را له نکنم و به راننده تاکسی‌هایی که بوق می‌زدند بی‌اعتنا نباشم. اتاق؛ دستم به آینه نمی‌رسید، میز را دور زده و نشستم، شد. خاک گرفته بودش، غبارِ دو سه ساعته مگر چند لایه است؟ دست کشیدم روی گردوخاک‌ها، لبخند زدن؟ ساده‌تر بود. [عنوان؛ مصرعی از محمدعلی بهمنی] #واژه‌بافی
۹۵/۰۶/۰۱
بلوط