The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

موضوعات
بایگانی

نخستین گام

سه شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۳۷ ب.ظ
اولین قدم‌ها برای من سخت برداشته می‌شوند، روراست که باشیم خودم سختش می‌کنم و بهانه‌تراشی می‌کنم برای ماندن در عادت‌ها و مواجه نشدن با دنیای جدید و بیگانه‌ی پشت درب. پیرو نوشته‌های دوستانِ جّانم [اینجا] و [اینجا]، امروز اولین قدمم را برداشتم. کار شاقی هم نبود، فقط تنهایی سینما رفتم. فکر کردم حالا که برنامه‌ی دوستانم جور نیست و برنامه‌ی من جور، چراکه نه. تا کی منتظر بمانم تا اولویت‌های دیگران با اولویت‌های من هماهنگ شود و بشود جایی رفت و تفریح کرد. این بود که بلیطم را رزرو کردم و زدم بیرون. از قضا گام خوش‌یمنی بود. منی که معمولا عادتِ گپ زدن با آدم‌ها را ندارم، امروز به حرف کشیده شدم. بعدش هم دیدن یکی از رفقای قدیمی دبیرستان که دوسالی از آخرین دیدارمان می‌گذشت. خوشحالم که بهش گفتم هیچ عوض نشدی و هنوز همان آدم بگوبخندِ آن روزهایی. بعد از سینما رفتم کتاب‌فروشیِ دوست‌داشتنی‌ام. پیش‌تر به خاطر عجله و شاید بی‌حوصلگی خودم، لیستم را دست دخترک خوش‌برخورد کتاب‌فروشی می‌دادم و او کتاب‌هایم را می‌چید جلویم اما دفعه‌ی قبل که تلنگر زد چرا خودت میان قفسه‌ها چرخی نمی‌زنی، فکر کردم این‌بار عادت خوب گذشته‌هایم را از سر بگیرم و خودم سراغ کتاب‌ها بروم. اولش سخت بود، چیدمان را عوض کرده بودند و من حواس‌پرتانه قفسه‌ها را نگاه می‌کردم. کم‌کم قلق کار دستم آمد و وقتی از پیدا کردن دو کتاب عاجز ماندم رفتم سراغ صاحب مغازه و کمک خواستم. پرسید: دوست‌داری خودت کتاب‌هایت را پیدا کنی؟ جواب دادم اگر بشود عالی‌ست. گفت: با من بیا تا یادت بدهم چکار کنی که سردرگم نشوی. اینکه یک فروشنده وقت بگذارد برای شما و به خواسته‌ی دلتان بها دهد، حالْ خوب‌کن است. دستِ آخر هم کمی در مورد فرهنگ و جامعه حرف زدیم. می‌گفت اگر بودجه‌اش را داری، تا جوانی برای کتاب خرج کن که تمامش سرمایه‌گذاری‌ست برای روزهای آتی‌ات. با خودم که فکر می‌کنم می‌بینم چه حرف درستی، باید خواند. به قول نشر چشمه، باید با کتاب بود. 

راستی تا یادم نرفته! فیلم خشم‌وهیاهو را دیدم، ساخته‌ی هومن سیدی. خوب بود، متفاوت بود. پیشنهاد می‌کنم ببینید. از آن دست کارهایی‌ست که مخاطب را وارد قصه می‌کند و شاید سهم زیادی از درک و فهم داستان، مدیون نگاه شماست. پازلی که کنار هم خواهید چید برای یافتن پاسخ‌ها. #خاطره‌نوشت
۹۵/۰۴/۰۱
بلوط