...only if
دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۶:۱۵ ب.ظ
کلاسِ نمیدانم چندمِ کدامین مقطع بود که گفتند: روز رستاخیز، زندگیتان همچو فیلمی بر پردهی نمایش، اکران خواهد شد؟
زندگی زیستهام را "خالی از عاطفه و خشم، خالی از خویشی و قربت" میدانم. ولی کنجکاو زندگانیهای نزیستهام هستم... اگر اجازه میدادند وارد دنیای تبلیغات شوم. اگر علاقهام به نقاشی را تعلیم میدادند. اگر میل به دویدن در من کشته نمیشد. اگر هزینهی کلاس شعر و نویسندگی دلواپسیام نمیبود. اگر بنا به ارادهام تئاتر میخواندم. اگر شد ریاضی، جهنّم، پیاش را میگرفتم. اگر کَکم برای شهریه و سرویس و فوق برنامه نمیگزید. اگر ساری رفته بودم. اگر دلتپیدنهای دانشگاه، سرانجام میداشت. اگر، اگر، اگر...
من فقط کنجکاوم، حریص دانستن احتمالات، که چگونه میشد و میگذشت اگر... کاش این فیلمها را نشانمان دهند؛ نسخهی راههای نرفته.
۹۹/۰۴/۲۳