کسرِ همه از هیچ، حاصل منم، ای کاش
سه شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۷، ۱۲:۵۹ ب.ظ
قصد دارم رمانی که میخوانم را با خودم نبرم؛ کتابی است 1019 صفحهای که 516 صفحهاش را خواندهام. تحلیلگر درونم میگوید به دوش کشیدن چنین کتاب سنگینی منطقی نیست زیرا نیمی از آن خوانده شده و بار اضافه است. چرا 516 صفحهی مازاد را حمل کنم تا بتوانم 503 صفحهی باقیمانده را بخوانم؟
عجیب است؛ به خودم که نگاه میکنم، پُرم از بارهای مرده که روحم را میفرسایند، ولی حاضر نیستم تجسم عینی آن را یدک بکشم. سخت به اندوه گذشته چسبیدهام و هراسِ آینده را چنگ میزنم، و چه راحت خودم را به زنجیر میکشم برای هیچ، در حالی که 516 صفحه بر من گران میآید.
تعریف آکادمی البته مغایر چیزی است که به کار بردم. بارهای مرده شامل وزن خود ساختمان (وزن دیوار، کف، سقف، تیر و ستون و سایر اجزای دائمی) می باشد. بارهای زنده از نوع بارهای غیرقابل پیشبینی و شامل بارهای متغیر مانند مردم، مبلمان، طبقات موقت و غیره میباشد. اضافه کنیم بار باد، بار برف و بارهای لرزه ای را، تکانههای موسمی زندگی. چه سنگینایم...! #واژهبافی
۹۷/۰۸/۲۹