دومین
پنجشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۷، ۰۴:۵۵ ب.ظ
روییدن دندون دردناکه ولی دردش جوریه که میخوای تسریعش کنی، مدام اون قسمت از لثه رو فشار میدی و دندون نهفته رو لمس میکنی، یهجورایی دردش خوشاینده چون دردِ رشده. پوسیدگی نه، آزاردهندهاس. انگار نبض میزنه و شعاع درد هر بار بیشتر و عمیقتر میشه؛ آدم مضطربه از وخامت اوضاع و خرابیِ زیر اون پوستهی سفید. اینجا دنبال تسکینیم. با دندون خراب بازی نمیکنی تا جیغش درآد، چون اصلن دلپذیر نیست.
یادگیری هم میتونه مشابه باشه. آدم هیجان داره برای بیشتر دونستن و از پیدا کردن سوال خوشش میآد چون نشونهی درک مطلبه. موقع امتحان و برآورد عملکرد اما اگه ابهامی داشته باشی، با اطمینان میگم که اصلن جذاب نیست، برعکس دلهره میگیری از ندونستن. چیزی که توی پروسهی آموختن یه امتیاز بود (سوال) حالا موقع نتیجهگیری نشونهی شکسته.
میگن درد رو از هر طرف بخونی درده، آره. ولی لزومن همیشه عذابآور نیست چون گاهی نشونهی بزرگ شدنه. ندونستن و شک کردن هم همواره منتهی به بنبست نمیشه، گاهی اول آگاهی و فهمیدنه.
حالا این فلسفهبافیها اصلن برای چی بود؟ جواب سادهاس. لثهام درد میکنه چون دارم دندون درمیآرم! منتها این درد دردِ رویشه... #واژهبافی
۹۷/۰۱/۲۳