The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

The Waves

Life swings like a pendulum; backward and forward...

موضوعات
بایگانی

به‌در شد

دوشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۴۶ ب.ظ
ژوزف گفت: خیلی وقت بود زمین نخورده بودم... بی‌استعاره و مجاز می‌گم که پخش زمین شدیم و سُریدیم تا لب جوی! در واقع من روی اون تکل رفتم، ناخواسته بود ولی؛ خاکْ سست و شیب زمین تند، قِل خوردم و اونم سر راهم دِرو کردم. اولین واکنش من به افتادن همیشه خنده بوده، توی اون بحبوحه هم داشتم پلان بالای واقعه رو تجسم می‌کردم و قهقهه می‌زدم به اوضامون. بعد از اینکه ترمزمون گرفت و وایسادیم، تازه نگامون به دور و بری‌ها افتاد که ماتِ ما دو تا پت و مت شده بودن. اولین سقوط مشترک امروز بود. تا سه هم شد. خدا رو شاکرم که جون به در بردیم و تهش هیجان و خنده به یادمون موند. می‌خوام بگم بعضی از موقعیت‌هایی که پتانسیلش رو دارن می‌شه به کودک درون سپرد و کِیف کرد از ماجراجویی پشت روتین‌های ساده. از خندیدن، بلند خندیدن حتا به خودتون معذب نباشین. 

پ.ن: ژولیت خیلی رمانتیکه و داستان‌ها داره، واسه همین شد ژوزف! من خودمم یه دوره‌ای جسیکا بودم. [مژه بر هم می‌ساید] #خاطره‌نوشت
۹۷/۰۱/۱۳
بلوط

نظرات  (۳)

۹۷/۰۱/۱۴ | ۱۱:۱۹ حامد سپهر
زندگی یعنی همین خنده های بی دلیل بقیش چیزی نیست
۹۷/۰۱/۱۷ | ۱۳:۳۸ نیمه سیب سقراطی
به جای "به در" شد باید میزدی " کدوی قل قل زن" :))
پاسخ:
قشنگ بود :))
یه حس رستگاری‌ای توی "به در" شدنه؛ جا نموندیم و جون به‌در بُردیم. 
۹۷/۰۲/۰۵ | ۱۸:۵۶ گوشنا صبور
دنبالتان می کنم با افتخار به عنوان یک تولیدکننده محتوا و عاشق نوشتن
و همین طور لینکتان می کنم
باعث افتخاره در لینک های شما باشم و نوشته های بنده را نیز دنبال و از نظرات خود بهره مند سازید

پاسخ:
ممنون از نظر لطفتون.