فارغ از دگران...
دوشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۱۹ ب.ظ
پیشتر با مضمونی مشابهِ آنچه میخواهم بنویسم، از اولین تجربهی سینما رفتنِ فُرادایم گفته بودم. تیک کنسرت هم امشب زده شد و done. حرف پدر این بوده که دنبالهروِ دوستانتان نباشید، بعدترها هم که باب شد "یا راهی خواهم یافت، یا راهی خواهم ساخت". خلاصه که وقتی برنامهی کسی جور نشد با دلِ من، گفتم چه باک. بلیطم را رزرو کردم و با تمام بههمریختگیهای این ایام و دلآشوبهی مادر، رفتن را به جا زدن ترجیح دادم و چه نیکو انتخابی... البته که با دوستان و در جمع، طور دیگری میشد اما نمیشود همهجا و همهوقت همپایِ راه داشت. گاهی باید دست خودت را بگیری و شانه به شانهی سایهات زیست کنی. بهخاطر امشب از خودم راضیم :) #خاطرهنوشت
۹۶/۱۰/۱۱