ضایعهی مفرح
دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۶، ۰۱:۲۲ ب.ظ
خیلی با متانت و تشخص موهامو شستن و شونه زدن. آرایشگر پرسید: چه مدلی؟ و من این عکس رو نشونش دادم.
چند ثانیه تحلیل کرد و بعد، رج اول رو زد. "گمان بردم که بانو چیرهدست است، گمان..." میدونین که مو بعد از خشک شدن تازه حجم میگیره و سر برمیآره، و من فکر کردم اگه کاسه مسی میذاشتم و خودم گیسامو دورچین میکردم، شرافتمندانهتر نبود؟ چون الآن خیلی قریب، شبیه قارچی شدم که از سمت راست حسابی نور گرفته و پوش خورده، لیکن طرف چپ به حوادث قهری دچار شده. حتا میگن پسِکله رو هم گنجشک توک زده گویا. معالوصف دیدم که خدمات تتو هم دارن، تضمینی! سری بعد میدم یه داس و تیشهای، گرز گرانی هم رو کتفم بندازن و زیرش حک کنن: لوسیفر (ارجاع به واکینگ.دِد) #خاطرهنوشت
پ.ن: قدرتیِ خدا، از اعجازات این مدل همان که دچار دگردیسی میشود. آخرین نگاره از من به منگولهگوش میمانست!
۹۶/۰۸/۲۲