پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید - بخش سوم
شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۲۶ ب.ظ
جوانها به جنگ میروند. گاهی به اجبار، گاهی به میل خود. همیشه، احساس میکنند وظیفهشان است. این موضوع از داستانهای غمانگیز و چندلایهی زندگی میآید. قرنها، بشر شجاعت را با برداشتن سلاح، و بزدلی را با زمین گذاشتن سلاح یکی گرفته است.
آدم در یک جنگ بزرگ، دنبال چیز کوچکی است که به آن اعتقاد پیدا کند. وقتی آن را پیدا کرد، نگهش میدارد. مثل سربازی که در یک سنگر موقت، صلیبش را موقع دعا محکم میگیرد. برای من، آن اعتقاد کوچک، حرفی بود که هر روز به شما (سربازهایم) میگفتم: هیچکس را پشت سر جا نمیگذاریم. (یادی کنیم از فیلم Hacksaw Ridge و مینیسریال Band of Brothers که دوباره دیدمش.)
همهی پدر و مادرها به بچههایشان صدمه میزنند. نمیشود کاریاش کرد. جوانی، مثل آینهای صاف و بیزنگار، آثار پرورشگرانِ خود را جذب میکند. بعضی از والدین بر آن لک میاندازند، بعضی دیگر تَرَک، تعدادی هم، کودکی را کاملن خُرد و به تکههای کوچک و ناصاف و تعمیرنشدنی مبدل میکنند. #کتابستان
• در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند - میچ آلبوم - ترجمهی پاملا یوخانیان - نشر قطره
۹۶/۰۵/۰۷