حمله پیش از دفاع
جمعه, ۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۳۱ ق.ظ
کمرویی و خجالتی بودنش مانند ذرات سیمان خاصیت چسبندگی داشت؛ سرش میچسبید به یقهاش و نگاهش میخ کفشها. لازم نیست بگویم روبرو شدن با آدمها و موقعیتهای جدید چقدر میتوانست انرژیبر و هولناک جلوه کند اما گاهی و نه همیشه جسارتهای خفته میان سلولهایش بیرون میخزیدند و حمله پیش از دفاع را دستور کار قرار میدادند. قبل از اینکه ذرات سیمان به سر و گردنش برسند، شروع میکرد به حرف زدن و آنقدر خوب و صمیمی برخورد میکرد که شنونده غبطه میخورد به سطح پایینِ روابط اجتماعی خودش! بعد از ترک صحنه هم میگفت: یکبار بود و برای همیشه. قانونِ من که دیگر قرار نیست ببینمش، و چه شجاعتی نهفتهست در این قانون. #واژهبافی
۹۵/۰۳/۰۷