استراتژیهای نوسانی
پنجشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۴۸ ب.ظ
بچهها میآموزند مانند یک آهنربا کنشوواکنشهای جهان را به خود بگیرند و بعد مینشینند به دستچین کردن یافتههاشان. انتخاب میکنند در برابر دویدنها و نرسیدنها دیگر نفسنفس زدن کافیست، جایی از این راه را باید ایستاد. یادشان میماند کدام تکهی پازل را کجا گم کردهاند و بلد میشوند وانمود کردن را. بعد یک روز به خودشان میآیند و میبینند آدمبزرگهایی شدهاند نصفهنیمه با تکههای جاماندهی بسیار میان تاریخ، یک تصویر محو و ناتمام با رنگهای ماسیده و بهخوردِ بوم نرفته. بچهها عاشق تعمیرند و ساختن، شیفتهی پروخالی کردن صدبارهی یک ظرف و همین است که یک روز میان بزرگشدنهای قدناکشیده، دست به تعمیر و ساختن میزنند، به خالی کردن آن ظرفِ مملو از هیچ و پر کردنش از نور و لبخند. بچهها میآموزند مانند یک آهنربا کنشوواکنشهای جهان را به خود بگیرند و این همیشه هم بد نیست. مطلق؟ واژهی عجیبیست برای این زندگیِ نامعلومِ نسبتی، برای زندگیای که شرایطش تو را میسازد و موقعیتهایی که حتا در تکرارشان، تو پیشبینی نشدهای و بکر و عجیب. #واژهبافی
۹۵/۰۶/۰۴