راهْ تو را میخواند
پنجشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۵۳ ب.ظ
"میخواهی چهکاره شوی؟ نقاش! مینشینم خانه و تابلوهایم را میکشم. بچههایم را نیز مهدکودک نمیفرستم، پیش خودم میمانند." بیست سال پیش انگار تکلیفم با زندگی روشنتر بود؛ میدانستم قرار است چه کار کنم و هدفِ پشت انتخابم چیست. زمان اما راه را از من ربود، شاید هم پشت درب آبیِ یک صبح قایمش کرد تا به وقتش بازیابمش. دارم کودکیهایم را پس میگیرم، رویاهایم را و زندگیای که قرار بود بسازمش. و خواهمش ساخت، این را به لحن مصمم یک دختربچهی چهار ساله بدهکارم. #واژهبافی
۹۵/۰۶/۰۴